مفلیس ، یکی از مخالفان اصلی بازی sonic the hedgehog 2006 بود . مفلیس بر خلاف اکثر شخصیت های منفی که به دنبال قدرت و شهرت هستند ( مانند اگمن و متال سونیک ) ، فقط آرزوی نابودی و ویرانی دارد . مفلیس خیلی خونسرد و خیلی هم بی رحم است ؛ بدون هیچ احساسی از دلسوزی .
او هر کاری میکند تا به خواسته ها و اهداف خود برسد ؛ حتی اگر جان انسان های بی گناه را بگیرد .
او همچنین مشهور است به عنوان تنها شخصیتی که موفق به کشتن سونیک شد .
مفلیس سه فرم متفاوت دارد :
فرم اصلی او یک توده ی بی شکل تاریک است . دومین فرم او تقریبا شبیه شدو است ، با اندکی تفاوت .
برای مثال چشمان شدو قرمز رنگ است درحالی که چشمان مفلیس به رنگ سبز است .
سومین و عمومی ترین فرم او ، فرمی است که در تصویر زیر مشاهده می کنید .
مفلیس به طور اتفاقی در طول پروژه ی سولاریس ، تحت سرپرستی دوک سولیانا ساخته شد .
در یکی از پروژه های آزمایشی ، سولاریس در دو ظرف جداگانه دو نیم شده بود . یک نیم آن ابلیس نام داشت و نیم دیگر آن مفلیس . مفلیس که سعی داشت فرار کند توسط شدو در یک عصای سلطنتی زندانی شد ( وقتی شدو و سیلور به 10 سال پیش سفر کردند ، شدو مفلیس را در آن زندانی کرد ) .
در زمان حال که عصای سلطنتی در اختیار دکتر اگمن بود ، در طول مبارزه ی میان اگمن و شدو و روژ ، آن عصا خرد شد و مفلیس آزاد شد . مفلیس سایه ی شدو را جذب کرد و به یک کپی از شدو تبدیل شد . البته او مهارت های شدو را نیز تقریبا جذب کرد .
مفلیس که آزاد شده بود ، در جستجوی ترکیب شدن با نیمه ی دیگر خود به نام ابلیس بود .
سیلور و بلیز که در زمان آینده زندگی میکردند ، در جستجوی نابود کردن موجودی به نام ابلیس بودند که باعث نابودی آینده ی آنها و جهان می شد .
سیلور دائم تلاش میکرد که ابلیس را نابود کند ولی هر کاری میکرد نمی توانست او را به طور کامل ازبین ببرد و از بلیز پرسید که باید چه کار کند ... تا اینکه مفلیس که به زمان آینده سفر کرده بود ، آنها پیدا کرد و به سیلور گفت : " با دانستن واقعیت ... هر چیزی یک منبعی دارد . تو باید کسی را پیدا کنی که از همان ابتدا باعث این ویرانی ها شده . "
سیلور از مفلیس خواست که به او بگوید که ابلیس واقعی کیه ... مفلیس هم با حیله گری سیلور و بلیز را فریب داد و آنها را وادار کرد که باور کنند سونیک همان ابلیس است و با کشتن سونیک ، آینده ی آنها نجات پیدا خواهد کرد .
به همین خاطر سیلور که فریب مفلیس را خورده بود ، به دنبال کشتن سونیک بود .
یک روز که سیلور ، سونیک را پیدا کرد و برای دومین بار خواست او را بکشد ، شدو جلوی سیلور را گرفت و به سیلور اجازه نداد که سونیک را بکشد .سونیک هم فرار کرد و رفت به دنبال پرنسس الیز .
شدو به سیلور گفت که مفلیس به دنبال ساختن آینده ی بهتر نیست و برای پی بردن به واقعیت باید به 10 سال پیش سفر کنند .
شدو و سیلور به 10 سال پیش سفر کردند . همان زمانی که سولاریس در دو ظرف جداگانه به دو نیم تقسیم شده بود . ظرف ها منفجر شدند و ابلیس و مفلیس نیز آزاد شدند .سیلور و شدو فرم واقعی مفلیس را دیند و سیلور فهمید که سونیک ، ابلیس نیست و مفلیس به او دروغ گفته بود .
دوک که پدر پرنسس الیز بود ، به شدو یک عصای سلطنتی داد و به او گفت که باید مفلیس را با آن زندانی کند .سیلور هم به دنبال ابلیس رفته بود .
دوک قبل از مرگش از سیلور خواست که پرنسس الیز را به یک مکان امن ببرد .
شدو نیز مفلیس را در عصای سلطنتی زندانی کرد و مفلیس به او گفت که چهره و فرم او را به یاد خواهد داشت و یک روز شدو خواهد مرد .!!!!
تبادل
لینک هوشمند
